۱۵ مهر۱۰:۱۳
این وضعیت که مطلقا به چیزی علاقه و ربط نداری. ناظری و دخالت نداری. آگاهی داری و ولایت نداری. وجود نداری. اهمیت نداری. هویت نداری. حدود نداری. محدود نیستی و تعریف نشدی. متعلق نیستی و دسته بندی نشدی. تو نیستی. این بهترین وضعیته. این اصالت ابهامه. تو اصالتا ابهامی.
در حافظه هست، دست تو نیست، تو آگاهی نداری، به تو نمیچسبه. تو چیزی نیستی که چیزی بهت بچسبه. تو ابهامی.
میل خودته که سعی کنی با چه چیزی خودت رو جدا جا بزنی.
یک چیز رندومی رو معیار جا بزنی و خودت رو بهش بچسبونی.
بحث اصالت ابهام این است که هر چیزی رو معیار قرار بدیم، اصالت نداره.
تو به چیزی ربطی نداری ولی میتونی خودت رو به هدف خودستایی به یه چیز رندومی بچسبونی.
کارایی که آدما میکنن خصوصیه و وسیله ای برای تمایز نیست. در حوزه عمومی همه انسان هستن.